واشـــامه

گــاه نوشت های یک نیمچه مجری
سکانس اول
واشـــامه

این منم. فهیمه سادات حقانی
نه این وری هستم نه آن وری من فقط یک «اصولگرای اصلاح طلب»م و حامی سرسخت ولایت
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا

مجری برنامه های مناسبتی و آیینی.
پل ارتباطی بین من و شما : F.haqani@chmail.ir

***
«واشامه» به معنای روسری و مقنعه است

دسته بندی نوشته هایم
دوشنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۲، ۰۸:۲۰ ب.ظ

صدای گریه ی آقا...

از ماموریت که برگشت خوشحال بود ؛
پرسید:راستی فرمانده! گمراه کردن اینها چه فایده ای داره؟
ابلیس جواب داد:امام اینها که بیاید عمر ما تمام میشود
اینها را که غافل کنیم امامشان دیرتر می آید ...
با کنجکاوی پرسید:این هفته پرونده ها چطور بود؟
ابلیس یک نگاه عاقل اندر سفیه به او انداخت و در حالیکه با سر به اتاق اشاره می کرد آرام گفت:
مگر صدای گریه آقایشان را نمی شنوی؟

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۱۲/۰۵

نظرات  (۴)

زیبا بود
هنوز کو تا فاطمیه

پاسخ:
پاسخ:
هنوز کو تا عیدددددددددددد؟؟؟؟
فاطمیه که نزدیکتر از عیددددددددددددددددددددددده
خوب بید!!!!!!!!!!!!!!!!!!