واشـــامه

گــاه نوشت های یک نیمچه مجری
سکانس اول
واشـــامه

این منم. فهیمه سادات حقانی
نه این وری هستم نه آن وری من فقط یک «اصولگرای اصلاح طلب»م و حامی سرسخت ولایت
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا

مجری برنامه های مناسبتی و آیینی.
پل ارتباطی بین من و شما : F.haqani@chmail.ir

***
«واشامه» به معنای روسری و مقنعه است

دسته بندی نوشته هایم
سه شنبه, ۲۸ آبان ۱۳۹۲، ۰۶:۵۴ ق.ظ

حواسمان را بیشتر جمع کنیم!

شنیده بودم به مناسبت "اعیاد غدیر و قربان" برای دختران در سالن اجتماعات هلال احمر، جشنی برپاست.

به اتفاق دوستم راهی شدیم. در ابتدای ورود کمی شکه شدم. باورم نمی شد این دخترکان، دبستانی و دبیرستانی باشند...تاخیری که در برگزاری برنامه بوجود آمد.باعث شد توجهم بیشتر شود. دخترانی را میدیدم که با چادر وارد محوطه می شدند ، اما همین که کمی می گذشت و جو حاکم را می دیدند ، متاثر از دوستانشان چادرها را از سر بر می داشتند، و بعضا کمی به ظاهرشان هم می رسیدند.جالب اینجا بود که در زیر چادر پوششی داشتند مانند دوستانشان و وقتی چادرشان را بر می داشتند....

خیلی برایم ناگوار بود. دائم از خودم می پرسیدم، چرا؟دلیل اینکه این دخترکان برای یک جشن ساده اینقدر بظاهرشان می رسند و حتی حاضرند چادر از سر در آوردند چیست؟؟؟

که با کمی کنجکاوی ، جواب سوالم را یافتم. عوامل برگزاری جشن پسرانی بودند خوش پوش که بدون شک در نگاه اول توجه هر دختری در این سن را به خود جلب می کنند. و جای تعجب نیست اگر دختران بخواهند توجه آنان را به سمت خود معطوف سازند.

کم کم درها باز شد و وارد سالن اجتماعات شدیم...

ابتدا خانمی پشت تریبون رفتند... خوشحال شدم از اینکه لااقل مجری خانم است...

اما چشمتان روز بد نبید،همان اول با لحنی که به تندی می زد از دختران حاضر در برنامه خواستند که حجابشان را رعایت کنند.والا بی تعارف از سالن اخراج می شوند(آیا واقعا این شیوه ی صحیح امر به معروف و نهی از منکر است؟)

در طول برنامه چند باری متوجه شدم که چند نفر از دختران هر از گاهی بر می گردند و بالای سرشان را نگاه می کنند.کنجکاو شدم. بر که گشتم، دیدم در اتاق فرمان چند آقا پسر ایستاده اند و به اصلاح دارند برنامه را مدیریت می کنند متاسفانه...

صحبت ها که تمام شد و قرآن که خوانده شد...آه از نهاد من هم بلند شد...زیرا مجری کسی نبود جز آقای و.ذ

اجرای ایشان محترم. سبکشان قابل تقدیر... اما ...

مجری محترم در ابتدا و انتهای برنامه(که من نبودم) دو شعر از عمـــــــــــو پورنگ خواندند و در اخر هر کدام از شعر ها اعلام می کردند ، شعری بود از آقای داریوش فرضیایی(!)(منظورشان همان عمو پورنگ خودمان است)و جالب تر اینکه دختران دبیرستانی در خواندن شعر به ایشان کمک می کردند.

شعر اول که خوانده شد. نتوانستم طاقت بیاورم.با مسئول برگزاری جشن که همان اول رفته بودند پشت تریبون کمی صحبت کردم و کمی اعتراض و بلیطم را پس گرفتم و به خانه برگشتم.

اما بعدا دوستانی خبر آوردند که نبودی ببینی که چه کردندددددددد:

گروه ارکست آورده بودند و دختران در آخر سالن با اجرای حرکات موزوووون این گروه را همراهی می کردند.

از مجری برنامه چیزی نمی گویم چون به آن صورت مقصر نبود.

و اما چیزی که واقعا برایم غیرقابل هضم بود، نمایش نامه ای بود که اجرا شد.شنیده ها حاکی از این است که در این نمایش که با موضوع طلاق بوده. حرف و جملاتی گفته شده زبان از گفتنش شرم دارد و دو سه نفری هم همان لحظه به برنامه اعتراض کردند ولی به جایی نرسیدند. 

برای این که مطمئن شوم از دو سه نفری که در برنامه حضور داشتند ، صحت این قضیه را پرسیدم که در کمال تاسف با پاسخ مثبت آنان روبرو شدم.

نکته ی قابل تامل:برگزار کننده ی این برنامه آموزش و پرورش بود...و گروه اجرا هم مورد تایید این نهاد بود.

چند سوال:

1. چرا در حالی که در سطح دبیرستان های دخترانه شهر مجریان توانمند و با استعدادی داریم ، باید از آقایان برای اجرای برنامه برای دختران استفاده کنیم؟

2. فکر نمی کنید چنین برنامه هایی ظلم است در حق پدران و مادرانی که صرفا بدلیل اینکه این برنامه از طرف آموزش و پرورش برگزار شده، براحتی و با خیالی آسوده فرزندشان را راهی چنین مراسماتی می کنند؟

3.آیا آموزش و پرورش نباید نظارت خود را بر روی چنین برنامه هایی بیشتر کند تا خدای نکرده، بعد ها مشکلاتی این چنینی گریبان گیرش نشود؟

4. همه ی ما مسئولیم. چرا باید خودمان به دست خود فضای گناه را برای جوانانمان فراهم کنیم؟

5. تو را به خدا، تو را به خدا .... از نوجوانان و جوانانمان غافل نشویم...آن هم در این شرایط سنی حساس و مهم.


پ.ن: شاید عده ای صحبت های مرا ناشی از حسادت تلقی کنم. قبل از اینکه بخواهم این متن را بنویسم خیلی ها به من گفتند که ممکن است گمان کنند تو برای خودت این حرف ها را می زنی...

تمام نوشته ها و درد دل هایم فقط و فقط از سر خیرخواهی و احساس تکلیف در برابر این قضیه است. اینکه کوته فکران چه فکر می کنند ،به خودشان مربوط است.

معذرت نوشت: ببخشید که سرتان را به درد آوردم.

دعا نوشت: اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا... آمین



+ لینک این پست در طبس نیوز

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۸/۲۸

نظرات  (۱۰)

سلام عزیزم الان همه جشنها وهمایشها سطحی و بدون هیچ نتیجه وبازخورد مثبت برگزار میشه ایکاش مسئولین به این موضوعات هم کمی توجه داشته باشند
۲۸ آبان ۹۲ ، ۱۲:۰۳ معلمی از دیار سربازان
سلام خدمت همشهری گرام
وب پر محتوایی دارید
به امید فردای روشن شهرستان
یـــــــــــــــا عـــــــــــلـــــــی
سلام...!
خیلی خوب نوشته بودید...
یعنی عالی...!
ای کاش برسه به گوش اونایی که باید برسه...!
که اونم اگه خدا بخواد حتما می رسه...!!!
هرچه زردتر
بهتر.
هر چه بی بارتر
باحالتر.
ها راستی این مدافعان حقوق زن ها کجان؟
چرا دفاع نمی کنن از انجام جشن دختران به تولیت پسران؟
کدخدای ده که مرغابی بود ...........
خدا از زبونتون بشنوه
مواظب باشید با این حرفا سرتون رو به باد ندید.

پاسخ:
پاسخ:
:| همین جا فاتحه ای قرائت کنید برام. :)
با سلام به شما وبلاگ نویس محترم
اول صحبتم باید بگم واستون خیلی احترام قائلم ولی ...
.
.
من یکی از دخترایی هستم که توی جشن نسیم بودم و تمام برنامه رو دیدم
اگه شما از اون آدمایی خشک و مقدس مذهبی هستی که هیچ اصلا کاری باهات ندارم .
ولی اگه مثله من از اون آدمای مسلمون و مقید هستی باید بگم برگزار کنندهای جشن مقصر نیستن هدف اونا شاد کردن چندتا مسلمون دیگه مثله منو تو بوده اونم توی اون روز عزیز مثله عید غدیر. گناه من و امثال من چیه که با آتیش چندتا دختر بی فرهنگ و ... از شادیمون محروم بشیم .
با این انتقاد شدید شما حتما برگزارکننده ها دلسرد میشن و این شهر تبدیل میشه به یه ماتمکده که همیشه توش عزاداریه.
اینم بگم با این طرز تفکر و انتقاد شما هیچکس از راه اشتباهش بر نمیگرده همونجوری که میگین امر به معروف باید به شیوه درست انجام بشه انتقادم باید بجا باشه . خواهشا خوبی های این جور مراسماتم ببین.
بازم میگم منم مسلمونم و پایبند به تمام اعتقادات ( مثله نماز و ... ) عین تمام شما ولی هر چیزی حدی داره نه افراط درسته نه تفریط.
اگه همین افراد هم نباشن دیگه کسی نیست واسه ما برنامه اجرا کنه.

حضرت علی (ع) میفرمایند : بعد از نماز بالاترین پاداش از آن کسانی است که دل مومنان را شاد کنند.

البته بهتون حق میدم که نظرمو تایید نکنین خانوم حقانی ولی این چیزا رو باید بدونین که قسمت پر لیوان رو هم باید دید.
منتظر جوابتون هستم

پاسخ:
پاسخ:
سلام:
جوابتان را در پستی جداگانه خواهم داد.
۰۷ آذر ۹۲ ، ۱۳:۲۸ خدیجه مقدم
سلام عزیزم قربونت
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
من که میدونم از روی حسادته چون دوس داری اجرا کنی خخخخخخخخخ
لحن حرف زدنمو روش فکر کنی منو میشناسی

پاسخ:
پاسخ: کوته نظران...بدفهمــــان...
ممنون...برای مثال زدن این مورد نمی دانستم چه کنم..
شما کار من را راحت کردید.
انتظار نداشته باش همه هنر تو را درک کنند، قدر هنر را فقط هنر شناس می داند.((ژول ورن))
تمام عوامل یک گروه هنری باید قدر هنر و بدونن و این وظیفه ی هنرمند هست که باید مدیریت کنه یک سالن نمایش و با نظر شما موافقم ولی از نظر من اون دخترها تماشاچی هستند و همونطورکه گفتید سن پایین پس ایرادرو نباید بگیریم از چند دختر دبیرستانی که هنوز پا به اجتماع بزرگ نگذاشتن و درک کافی از یک نمایش و عوامل صحنه رو ندارن که هر کدوم از عوامل زندگی شخصی و جدای از کارشون دارن ایراد رو باید از کسانی گرفت که نام خودشون رو هنرمند میزارن ولی متاسفانه فرق یک سالن نمایش و اتاق فرمان رو با یک پارک و خیابون هنوز نمیدونند.
هنر مند باید هنر را آشکار و خود را پنهان بدارد.(اسار وایلد)