واشـــامه

گــاه نوشت های یک نیمچه مجری
سکانس اول
واشـــامه

این منم. فهیمه سادات حقانی
نه این وری هستم نه آن وری من فقط یک «اصولگرای اصلاح طلب»م و حامی سرسخت ولایت
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا

مجری برنامه های مناسبتی و آیینی.
پل ارتباطی بین من و شما : F.haqani@chmail.ir

***
«واشامه» به معنای روسری و مقنعه است

دسته بندی نوشته هایم

بعضی اوقات می‌توان با کلماتی ساده اتفاقات بزرگی را رقم زد. اتفاق زیبایی که شاید در جامعه مرسوم باشد ولی ذهن خیلی‌ها درگیر آن نباشد.

مثلا شب گذشته گردانندگان برنامه «ماه عسل» در مقابل دیدگان میلیون‌ها مخاطب بعد از ماه‌ها تلاش، به آرزوی چندساله خانواده‌ای پایان دادند و با آنها فرزندی را همراه کردند تا شب شادی در زندگی پرغصه‌شان خلق شود.

کمتر کسی از مخاطبان برنامه ماه عسل سال ۹۰ ، میلاد را فراموش کرده است. فرزند معلولی که پدر و مادری با تواضع پا روی آرزوی چندین ساله خود گذاشتند و او را انتخاب و نگهداری کردند.

میلادی که بعد از ۲۳ سال زندگی در کنار این خانواده به دلیل بیماری از جمع مهمانان ماه عسل جدا شد. میلادی که تنها با نگاهش به همان پدر و مادر می گفت اجرتان با خدایی است که لحظه لحظه سختی نگهداری‌اش در پیشگاهش ثبت می‌شود.

روز یکشنبه در برنامه ماه عسل بازهم همان پدر و مادر در برنامه حاضر شدند اما با چند اتفاق. اولین و مهمترین آن فوت میلاد پسر خوانده خانواده بود که بعد از چندین سال نگهداری از بین آنان جدا شد.

اتفاق دوم از برنامه سال ۹۰ آغاز شد که خانواده‌ای دیگر با دیدن پدر و مادر صبور میلاد فرزندی معلول را برای فرزندخواندگی انتخاب می‌کنند. قسمت اول مهمانان پدر و مادر فاطمه معلول بودند که از تاثیر برنامه ماه عسل در سال ۹۰ برای خود گفتند. تاثیری که فرزند معلولشان در کنارشان خندان و به قول خودش آزاد و شاد زندگی می‌کرد. در قسمت دوم برنامه پدر و مادر میلاد به جمع میهمانان حاضر می‌شوند. پدر و مادری که به گفته خودشان با نام میلاد معروف و صاحب خانه‌ای هر چند کوچک اما پر از امید شدند. از کنار این کار بزرگ به خانه خدایی دعوت می‌شوند که هزاران دیده منتظر آن است و هزاران نشان خوب از سوی پروردگاری که میلاد تنها با نگاهش توانست شکرگذارش باشد.

پدر و مادر میلاد از تلاششان برای سرپرستی فرزندی دیگر در زمان حیات میلاد گفتند و نتیجه ندادن این تلاش . بعد از فوت میلاد هم گویی گام‌هایشان در کنار تمنایشان بی‌پاسخ ماند. آنان از آرزوی داشتن فرزندی دیگر در کنار خود می‌گفتند و خبر از اتفاقی بزرگ و نگاه خداوندی مهربان به خود را نداشتند.

احسان علیخانی برنامه یکشنبه شب ماه عسل را به گونه‌ای پایان داد که هر مخاطبی با چشمان اشک بار خود شیرینی تلخی داستان‌های شنیده شده اش را چشید.

در میان گفت‌وگو، احسان علیخانی از مهمانی دیگر خبر داد. مهمانی که هیچ کدام از مهمانان حاضر از آن خبر نداشتند. شاهین ۸ ساله. شاهین بی‌آنکه بداند در آغوش مجری برنامه آرام گرفت. احسان از آرزوهایشاهین پرسید. شاهین با کلام معصومانه خود گفت: دوست دارم پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها سلامت باشند. بعد از آن گفت آرزو دارد در خانه‌ای به همراه پدر و مادرش زندگی کند.

 


در این بین دوربین‌ها توان انعکاس چشمان اشک آلود مادری با دل شکسته و پدری با یاد میلاد را شاید نداشتند اما بدون شک چشمان مخاطبان همان لحظه لحظه تصاویر را با تمام وجود حس کردند. لحظه‌ای که علیخانی پسرک را فرشته‌ای از جانب خدا برای خانواده‌ای که سالیان سال نگهداری فرزند خوانده معلول خود را به هر فرزندی ترجیح دادند. چند دقیقه پایانی برنامه تنها با تصاویری از گریه‌های بسیار مادر و پدر به اذانی ختم شد که شاید شیرین ترین اذان برنامه ماه عسل بود.

کامران نجف‌زاده سفیر طلایی کودکان و سالمندان یکی از مخاطبان پرشمار برنامه ماه عسل بود. او که خود در بحث برنامه‌های خاص در بین مخاطبان صاحب نام است می گوید قانون حمایت از کودکان بی سرپرست بعد از ۵۰ سال در ۲۸ مهر ۸۷ تصویب شده و بعد از ایراداتی که شورای نگهبان وارد کرد در پینگ پونگ مجلس با این شورا گرفتار شده حالا تنها یک بند آن ماده تا مصوب شده و تکلیف این قانون روشن شود.

اگر این اتفاق بیافتد بحث فرزند خواندگی که ریشه‌های دیرینی نیز دارد دیگر آنقدر دشوار نیست که بسیاری از خانواده‌ها در میانه راه پشیمان شوند. برنامه دیشب یک آرمان شهر بود که شاید اشک بسیاری از خانواده‌هایی که سال‌ها در انتظار سرپرستی فرزند هستند را درآورد. باشد که ماه عسل پنجره‌اش به سوی این آرمان شهر همیشه باز بماند.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۴/۳۱

نظرات  (۸)

سلام
من هم دیشب چیزی جز احساس خوب حس نکردم
سلام...
خیلی خیلی قشنگ بود...
موفق باشی عزیزم...
۰۱ مرداد ۹۲ ، ۰۹:۱۲ آوای باد و باران
با سلام .این جریان یا آگاهانه بود
یا نا آگاهانه ...
اگر با آگاهی پدر و مادر از قبل انجام شده بود که نوعی کلاهبرداری و تحریک احساسات عمومی بود که همه فیلم شدند رفت ..
اگر نا آگاهانه بود باید پرسید حق انتخاب این پدر و مادر چه می شود ؟ آن کودک چه ؟ شاید این کار تصادفا خوب از آب در آمد اما آیا بهتر نبود به حق انتخاب این زوج و آن کودک احترام بیشتری گذاشته می شد ؟
مثلا به جای شاهین کوچولو رییس بهزیستی می آمد و از موافقت بهزیستی با تحویل کودکی دیگر به این خانواده در صورت ابراز تمایل خبر می داد ؟
مگر شاهین کفش و کلاه است که می گویید بفرمایید مبارکتان باشد آقای علیخانی ؟ لااقل بفرما قدمش برایتان مبارک باشد .
این کار البته احساسات مرا هم به شدت تحریک کرد اما اگر دقیق انجام می شد و پدر و مادر در یک عمل انجام شده قرار نمی گرفتند بهتر بود .
آیا این کار ار منظر یک روانشناس یا جامعه شناس کار درستی است ؟یقینا خانواده میلاد از این کار و شرایطی که توفیق اجباری برایشان حاصل شد ناراضی نیستند اما صحبت در مورد نفس یک عمل است .
نفس عمل ...
احترام به تصمیم دیگران .
شااااااااااید این خانواده در پنهان تصمیم داشتنند تنها باشند و در ملا عام تظاهر کرده بودند که باز هم فرزندی می خواهند .مادر میلاد گفت : هیچ کس برایم میلاد نمی شود .شاید تصمیم دیگری برای زندگی داشتند .
شاهین کوچک چه تناسب سنی با این زوج داشت ؟ وقتی او جوان برومندی شود فاصله سنی اش با این پدر میانسال چقدر است ؟ با آن مادر چه طور ؟ من خانواده های جوان زیادی را می شناسم که در آرزوی فرزندی مثل شاهین هستند اما بهزیستی ...
آیا نباید به گزینه های احتمالی فکر می شد ؟
تا وقتی بخواهیم احساسات مردم را با چنین اقداماتی تحریک کنیم تا وقتی سریال های ما یا ارواجح متحرک آدمهای به کما رفته باشد یا امثال مادرانه که جز تظاهر و شعار چیزی از آن نمی فهمم .شاید مردم حق داشته باشند دیش ماهواه هایشان را به سمت ترکیه بچرخانند جایی که مبتذل ترین سریال ها با داستان های قوی و کشنده شعور و ایمان و قداست جامعه ما را به تمسخر می گیرد .سریالهایی که بعضی از همین مردم روزه دار حتی تا سحر ماه مبارک به تماشایش می نشینند و یک قسمتش را هم از دست نمی دهند..!!
پاسخ:
پاسخ: تا حدودی موافقم..اما شاید اگه برنامه رو کامل می دیدف نظرتون این نبود.ممنون از نگاهتون
سلام بالاخره تونستم وبلاگتون رو باز کنم
با این تغییرات جدیدوبتون خیلی زیبا شده
موفق باشید
اخه کجای دنیا یهویی یه بچه رو ببخشید می ندازه جلوی پدر و مادر و ازشون می خوادکه خصانت این بچه رو بر عهده بگیرن و از خودت نپرسیدی شاید این خونواده از نظر شخصیتی امادگی پذیرش چنین مسیولیتیو نداشته باشن یا اینکه رحم وعاطفه مادر رودل این بچه نشینه و خیلی موارد دیگه. نباید به خاطر جذب مخاطب دست به هر کاری زد آخه همین جوری که نمیشه یه بچه رو به یک خانواده معتمد اهدا کرد. پدر و مادر باید از قبل آمادگی روانی داشته باشند. حق انتخاب این که سرپرستی چه کسی رو به عهده بگیرن فقط با پدر و مادر و همچنین خود بچه است. این آقای علیخانی اجراش خوبه ولی به جای یک روانشناس، جامعه شناس، پزشک، مهندس، تیمسار و ... اظهارنظر میکنه و حرف میزنه که روی روان جامعه و مخاطبانش تاثیرگذاره!

پاسخ:
پاسخ:
اگه کل برنامه رو می دیدید اینطور نمی گفتید....
سلام- قالب جدید مبارک- طاعات قبول/ برنامه های صدا و سیمای کشور این روزها آنقدر رنگ شعار و تبلیغات به خود گرفته که اگر ندای هل من ناصر یوسف فاطمه(س) نیز از این جعبه تزویر بیاید مردم با لحنی تمسخرآمیز از کنار آن خواهند گذشت/ اگر امروز ماه عسل آنگونه مسخره یک برنامه از پیش طراحی شده را به خورد مردم می دهد و صداقت و زلالی افطار رمضان الهی را به تزویر و کدورت انسانی مکدر می کند و آن طرف قضیه کامران خانه نجف زاده به به و چه چه راه می اندازند نتیجه از صحنه بیرون کردن مردی از تبار انسانیت است/ نتیجه بی اخلاقی هایی که موجب شد بهترین، خوش بیان ترین، صبورترین و ...مجری برنامه های رمضان یعنی همان فرزاد جمشیدی مهربان از صحنه خارج شود/ به خدا هر سحر که قاب تلویزیون خانه ام را بدون جمشیدی عزیز می بینم هزاران بار بر مقصرین آن لعنت می فرستم چون اگر زبانم لال خدای هم بگوید نمی شود این وصله های ناجور را به امثال جمشیدی چسباند/ من بعنوان یک شهروند از عزت الله ضرغامی به خاطر سالها بی مدیریتی به خدای سبحان شکایت خواهم کرد و برای سربلندی جمشیدی های سیما دعا خواهم نمود/ فقط کلام آخر به همه وب نویسان/ چرا از ضرغامی نمی پرسید تفاوت چهره بازیگرانت در پس پرده با روی پرده مطلوب تو چقدر است و مسئول این بی بند و باری ها کیست؟/ یاحق

پاسخ:
پاسخ:
سلام:ممنون از نگاهتون...در مورد جمشیدی که کاملااااااااااا باهاتون موافقم...خدا لعنت کنه باعث و بانی کنار رفتن جمشیدی رو...
می خواستم نظر بدم همه برنامه رو دیدم گریه هم کردم با این کار هم مخالفم هرچند احسان رو دوست دارم و اجراش رو اما این کارش رو اصلا تو کتم نمی ره یه دفعگی این کارو بکنه اگه کسی با من مثلا .خلاصه /خواستم نظر بدم اما دیدم برا همه نوشتی(( اگه همه برنامه رو دیده بودی این طور نمی گفتی و اینا ))گفتم بذار هرجور شما بگی دیگه

پاسخ:
پاسخ:
شاید دید من اشتباهه...بازم ممنون از نظرتون
۱۱ مرداد ۹۲ ، ۱۲:۴۴ یه فنجان وجدان
برنامه «ماه عسل» که بناست پیش از افطار، جان روزه‌دار را از معنویت و عقلانیت سرشار کند تا ضعف و کاستی بدنی حاصل از روزه جبران شود و قرار است به عنوان یکی از پربیننده‌ترین افطارانه‌های سیما، عطر خدا را به خانه مردم ببرد، راه را به خطا رفت و در حق «انسان» کوتاهی کرد. چرا که در مواجهه با زوجی که از داشتن فرزندی محروم بودند، به جای برخورد عقلانی و اخلاقی، فقط به تسکین آنی درد پرداخت و کودکی را به ایشان پیشکش کرد!

اما این در شأن «انسان» و آن «کودک پیشکش شده» نبود. در حالی که خداوند 27 بار با احترام از یتیم در قرآن کریم نام می‌برد و حقوق او را محفوظ می‌دارد، چنین نحوه برخوردی نمی‌تواند الگو و سرمشقی مناسب برای مردم در حمایت از ایتام و کودکان بی‌سرپرست باشد. گویی شخص این کودک اصلا مهم نیست. کودکی که این چنین هدیه می‌شود مهم نیست که از انبار صدا و سیما و از اموال آن سازمان باشد یا از بازار او را تهیه کرده باشند. بلکه مهم این است که حضورش فقط اشک مخاطب را در آورد!

به راستی امروزه چگونه و در کجا پیشکش «انسان» جایز شمرده می‌شود که تهیه‌کنندگان برنامه از آن بهره برده و خود را مجاز به این کار دانسته‌اند.

همچنین در بخش دیگری از این برنامه، چهره کودکی که سرپرستی وی توسط خانواده‌ای تقبل شده را به راحتی نمایش دادند و با خود نیندیشیدند که او در آینده وقتی به مدرسه می‌رود، ازدواج می‌کند یا در قالب فعالیت‌های مختلف به جامعه پا می‌گذارد، آیا می‌خواهد اینگونه شناخته شود؟ آیا می‌خواهد همه بدانند زندگی او را خانواده‌ای تقبل کرده‌اند و خبری از خانواده اصلی‌اش ندارد؟